پادکست هر آنچه باید درباره تسلیم به رای و شرایط آن بدانید
در فرآیند دادرسی، اصول و قواعد مختلفی وجود دارد که طرفین دعوی باید به آنها پایبند باشند تا عدالت بهدرستی تحقق یابد. یکی از این اصول مهم، «تسلیم به رأی» است که به مفهوم پذیرش حکم دادگاه توسط طرفین دعوی بدون اعتراض و درخواست تجدیدنظر میباشد. تسلیم به رأی نشاندهنده نوعی احترام به تصمیمات قضائی و اعتماد به فرآیند قانونی است. با این حال، تسلیم به رأی صرفاً یک تصمیم فردی نیست، بلکه عواقب حقوقی و قانونی خاص خود را بههمراه دارد که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد.
مفهوم تسلیم به رأی
تسلیم به رأی به معنای پذیرش حکم صادره از سوی دادگاه بدون اعتراض است. به عبارت دیگر، هنگامی که یکی از طرفین دعوی، اعم از خواهان یا خوانده، تصمیم به تسلیم به رأی میگیرد، بهطور ضمنی اعلام میکند که از اعتراض به حکم صادره خودداری کرده و یا درخواست تجدیدنظر نخواهد داد.
این تصمیم ممکن است بهطور آگاهانه از سوی فرد اتخاذ شود، به این معنا که او از تواناییها و دلایل موجود برای اعتراض به رأی صرفنظر میکند، یا ممکن است بر اساس دلایل عملی مانند هزینههای بالای تجدیدنظر، طولانی بودن روند دادرسی، یا برآورد احتمال شکست در دادگاه تجدیدنظر باشد.
اهمیت تسلیم به رأی در نظام قضائی
تسلیم به رأی در نظام قضائی کشورها نقش اساسی دارد و موجب تسریع در روند دادرسی میشود. در واقع، تسلیم به رأی میتواند بهعنوان یک ابزار برای کاهش حجم پروندههای معوق و کاهش فشار بر سیستم قضائی محسوب شود. این امر به دادگاهها این امکان را میدهد که تمرکز بیشتری بر پروندههای جدید یا پروندههایی که نیاز به بررسی دقیقتری دارند، داشته باشند.
علاوه بر این، تسلیم به رأی موجب تقویت اعتبار تصمیمات قضائی میشود، زیرا هنگامی که طرفین دعوی به رأی صادره از دادگاه تسلیم میشوند، این رأی بهطور غیرمستقیم تایید میشود و از لحاظ اجتماعی نیز اعتبار بیشتری پیدا میکند.
شرایط و الزامات تسلیم به رأی
تسلیم به رأی تنها در صورتی ممکن است که طرفین دعوی از حقوق خود آگاه باشند و از آنها بهطور کامل اطلاع داشته باشند. در غیر این صورت، فرد نمیتواند بهطور آزادانه تصمیم به تسلیم به رأی بگیرد. برخی از شرایط و الزامات برای تسلیم به رأی عبارتند از:
1) آگاهی کامل از تصمیم دادگاه:
طرفین دعوی باید از مفاد حکم دادگاه بهطور کامل آگاه باشند تا تصمیم به تسلیم به رأی بگیرند. این آگاهی معمولاً با دریافت نسخه کتبی حکم یا اخطار دادگاه به آنها حاصل میشود.
2) عدم وجود شرایط اضطراری یا تهدید:
تسلیم به رأی باید بهصورت آگاهانه و بدون وجود هرگونه فشار یا تهدید صورت گیرد. به عبارت دیگر، طرفین دعوی نباید تحت تاثیر عوامل خارجی مانند تهدید یا فشار برای تسلیم به رأی قرار گیرند.
3) فرصت برای تجدیدنظر:
طرفین دعوی باید از فرصتهای قانونی برای اعتراض و تجدیدنظر آگاه باشند. چنانچه فرد تصمیم به تسلیم به رأی میگیرد، باید از این مسئله آگاه باشد که دیگر حق اعتراض یا درخواست تجدیدنظر را ندارد.
4) عدم تضاد با قوانین آمره:
تسلیم به رأی نباید بر خلاف قوانین آمره یا نظم عمومی باشد. به این معنا که اگر رأی صادره خلاف قوانین الزامی کشور باشد، طرفین نمیتوانند بهطور قانونی به آن تسلیم شوند.
عواقب تسلیم به رأی
تسلیم به رأی در فرآیند دادرسی تبعات حقوقی خاصی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. برخی از این عواقب عبارتند از:
- بیاعتباری اعتراض به رأی: پس از تسلیم به رأی، دیگر امکان اعتراض یا تجدیدنظر به
رأی وجود ندارد. این امر باعث میشود که طرفین دعوی دیگر نتوانند بهطور رسمی از دادگاه درخواست بررسی مجدد یا تغییر رأی را داشته باشند.
- اعتبار قضائی حکم: تسلیم به رأی به معنای تأسیس اعتبار قضائی حکم است. وقتی طرفین به رأی تسلیم میشوند، حکم دادگاه بهطور قطعی و غیرقابل تغییر محسوب میشود.
- عدم قابلیت استناد به حق تجدیدنظر: تسلیم به رأی باعث میشود که طرفین دعوی از امکان تجدیدنظر در رأی صادره محروم شوند. این امر در مواردی که فرد بهطور خودخواسته یا بر اساس مشاورههای حقوقی تصمیم به تسلیم میگیرد، ممکن است نتیجهای معقول بهنظر برسد، اما در موارد دیگر میتواند موجب محدودیت حقوق فرد شود.
- اثر مالی و اجرائی: تسلیم به رأی همچنین ممکن است اثرات مالی و اجرائی در پی داشته باشد. بهویژه در پروندههایی که مربوط به پرداخت خسارت یا وجهالزامی است، تسلیم به رأی باعث میشود که طرف مقابل مجبور به پرداخت مبالغ مشخص شده در حکم دادگاه شود.
تسلیم به رأی و وحدت رویه قضائی
در سیستم قضائی کشورها، بهویژه در ایران، وحدت رویه قضائی یکی از ارکان مهم در ایجاد ثبات و انسجام در حقوق و دادرسی است. در این راستا، تسلیم به رأی میتواند با تأثیرگذاری بر وحدت رویه قضائی، موجب تسهیل اجرای عدالت و کاهش تعارضهای قضائی در آراء مختلف دادگاهها شود.
بنابراین، تسلیم به رأی نهتنها به نفع طرفین دعوی است بلکه در راستای حفظ نظم قضائی و تقویت وحدت رویه قضائی نیز نقش مؤثری دارد.
رأی وحدت رویه شماره 823 مورخ 28/4/1401 هیأت عمومی دیوان عالی کشور
رأی وحدت رویه شماره 823 مورخ 28/4/1401 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در رابطه با ماده 442 قانون آیین دادرسی کیفری تأکید دارد که فلسفه وضع این ماده، کاهش یک مرحله دادرسی و تسریع در قطعی شدن حکم است. این ماده به شاکی حق تجدیدنظرخواهی داده و در صورتی که شاکی درخواست تجدیدنظر نکند یا آن را مسترد کند، دادگاه میتواند مجازات را تخفیف دهد. همچنین در صورت عدم تجدیدنظرخواهی دادستان و اسقاط حق تجدیدنظرخواهی توسط محکومعلیه، امکان تخفیف مجازات در صورت عدم اعتراض شاکی یا استرداد درخواست تجدیدنظر از سوی وی، طبق این ماده فراهم است. این رأی برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها لازمالاتباع است.
رأی وحدت رویه شماره 772 مورخ 20/9/1397 هیأت عمومی دیوان عالی کشور
در رأی وحدت رویه شماره 772 مورخ 20/9/1397، هیأت عمومی دیوان عالی کشور مقرر کرده که در تمام محکومیتهای تعزیری، در صورتی که دادستان از حکم صادره درخواست تجدیدنظر نکرده باشد و محکومعلیه درخواست تجدیدنظر خود را مسترد کرده یا حق تجدیدنظرخواهی را اسقاط کند، دادگاه میتواند مجازات را در حد مقرر در ماده 442 قانون آیین دادرسی کیفری تخفیف دهد. این رأی نیز برای شعب دیوان عالی کشور و سایر مراجع قضائی لازمالاتباع است.
رأی وحدت رویه شماره 756 مورخ 14/10/1395 هیأت عمومی دیوان عالی کشور
در رأی وحدت رویه شماره 756 مورخ 14/10/1395، هیأت عمومی دیوان عالی کشور به این نتیجه رسید که ماده 442 قانون آیین دادرسی کیفری شامل محکومیتهای تعزیری قابل فرجام نیز میشود. در صورت تردید در شمول حکم، طبق اصل تفسیر قانون به نفع محکومعلیه، حکم ماده 442 نسبت به محکومیتهای تعزیری قابل فرجام شمول دارد. این رأی نیز طبق ماده 471 این قانون برای شعب دیوان عالی کشور و مراجع قضائی و غیر قضائی لازمالاتباع است.
سخن پایانی
تسلیم به رأی، بهعنوان یکی از اصول مهم در فرآیند دادرسی، نهتنها موجب تسریع در اجرای عدالت میشود، بلکه به تقویت وحدت رویه قضائی و کاهش پروندههای معوق نیز کمک میکند. با توجه به اهمیت این مسئله، طرفین دعوی باید از حقوق خود آگاه بوده و در صورت تصمیم به تسلیم به رأی، از تمامی عواقب آن مطلع باشند. همچنین، بر اساس نظرات وحدت رویه قضائی دیوان عالی کشور، تسلیم به رأی و عدم اعتراض میتواند اثرات مثبتی در سرعت بخشیدن به فرآیند دادرسی و قطعی شدن حکم داشته باشد.
برای دریافت مشاوره تخصصی و اطلاعات دقیقتر، توصیه میشود با موسسه حقوقی دادخواهان مجد تماس حاصل فرمایید.